من ایرانی نیستم چون بجای درود میگویم سلام و به جای بدرود میگویم خدا حافظ
من ایرانی نیستم چون روز کوروش بزرگ را نمی دانم(7آبان) چون این روز فقط در تقویم کشور من ثبت نشده است
من ایرانی نیستم چون عرب ها به من آموختند به خوراک بگوییم غذا در حالیکه خودشان به ادرار شتر میگویند غذا و من هم تکرار میکنم
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند برای شمارش خودمان بجای تن از نفر استفاده کنیم که واحد شمارش حیوانات است
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند که به جای گفتن واق واق سگ بگوییم پارس که نام وطنمان است
من ایرانی نیستم چون عربها به من آموختند دیوث یک صفت زشت است در حالیکه نام یکی از سرداران ایرانی بوده که در حمله اعراب به ایران تعداد زیادی از سربازان عرب را به هلاکت رسانده است
من ایرانی نیستم چون اعراب به من آموختند بگویم شاهنامه آخرش خوش است چون در آخر شاهنامه ایرانیان از اعراب شکست میخورند.
زمانی که عرب ملخ میخورد کوروش به هر کس به اندازه خانواده اش گندم میداد(یعنی عدالت)
زمانی که عرب در بیابان بز میچراند کوروش نیمی از دنیا را گرفت(یعنی حکومت)
زمانی که عرب دختر را ننگ میدانست کوروش به بانوی ایرانی احترم میگذاشت(مردم پرستی)
زمانی که عرب را ام جهل میخواندند شاه کشور من اولین منشور حقوق کشور را نوشت(یعنی هنر)
زمانی که عرب چوب می پرستید کوروش نیمی از دنیا را یکتا پرست کرد(یعنی وحدت)
زمانی که عرب دخترش را زنده در گور میکرد کوروش بزرگ برای دختران پارس دانشگاه ساخت(یعنی عشق)
زمانی که عرب در چادر بود کشور من تخت جمشید و پاسارگاد داشت(یعنی عظمت)
پس بی غیرتی است که در تمام دنیا پخش نشود.