هواپیمایی با ۱۴۰ مسافر در حال پرواز بود. ناگهان صدایی از بلندگو گفت: من کاپیتان هستم، متاسفانه بال سمت راست هواپیما آتش گرفته و شما می تونید از پنجره ببینید، ولی نگران نباشید… و متاسفانه همین الان بال سمت چپ هم آتش گرفت. همه نگاه کردند دیدند بال سمت چپ هم داره می سوزه. مدتی بعد خلبان دوباره گفت: سکان هواپیما هم آتش گرفته، شما نمی تونید ببینید ولی ما داریم تلاشمون رو می کنیم. اگر شما به زیر پاتون نگاه کنید حفره هایی رو می بینید… همه نگاه کردند دیدند کف هواپیما سوراخ سوراخ شده. خلبان ادامه داد: و از داخل این حفره ها قایق نجاتی رو داخل اقیانوس می تونید ببینید. من از داخل این قایق دارم با شما صحبت می کنم!
آره خدارو شکر من خیى خشنم خخخخ
عین همیم.خخ
چقدر له !
منم دقیقا کار کیمیا رو میکردم
واقعا!
من اگه جاى مسافرا بودم خرخره خلبانو می جوییدم
خوب شد جزوشون نبودی.