حوصله سر رفتن ---- سعید:بچه ها حوصله ام سر رفته:| سید:هفت سنگ بازى کنیم؟ سامان:اسم فامیلى ؟ شهرام:لى لى خوبه؟ مهدى:بالا بلندى خوبه؟ سامان:انگرى بردز؟ فرهاد:خوب شما اینقدر بیکارین بیایین باهم بریم ماسک مو بخریم امیر:فرهاد خودتو خفه کردى این ماسک مو فرهاد:باشه اصن بیا خوبى کن:| سعید:هیسسسسس...بابا نخواستیم الان کواچ میاد میگه ماسسسسسسک موووو میلاد:خب بابا بیایین بریم یکارى کنیم سعید:ااااا؟نه تورو خدا؟تنها فک کردى یا کسى کمکت کرد میلاد:راستشو بخوایین عادل کمکم کرد عادل:|...چرا منو قاطى بحث میکنى؟ سعید:بیایین سر به سر کواچ بذاریم فرهاد:جرئت دارررررى برو طرف کواچ...با موهام لهت میکنم سعید:باشه...بشین جو نگیر نشو پوریا:بچه هاااااا... سید:بله؟چیه؟کارى پیدا کردى؟ پوریا:کار که زیاده...کسى نیس که تن به کار بده سعید:مثلا؟ پوریا:لباس من رو تختمن...این خانومه نیومده ببرشون بشورنشون...یکى پاشه همت کنه بشورشون همه:|||||| پوریا:)))) کواچ هرکى لباسا پوریا رو شست مال منم اینجان اینارو هم ببره بشوره سعید:نوکر بابات غلام سیاه کواچ:ما تو صربستان نوکر سیاه نداشتیم سامان:برو بابا...نوکر گیر اورده! کواچ:هرکى بشوره تمرین کمتر میدم سید:کسى جرئت داره به لباس هاى کواچ بزنه پوریا:بشین ببینیم بابا...من داشتم میرفتم لباسامو بشورم گفتم لباس هاى کواچ رو هم بشورم سعید:من یه سرگرمى میخواستم شما چى میگین سامان:صدا نشنوم...هرکى دست بزنه به لباس هاى کواچ خونش ریختس... فرهاد:یا میدینشون به من یا فتنه به پا میکنم(باچشمک و یواش)میگم ماسک مو...
http://www.volleyballists.ir
WZT جان منم کاملا با کیمیا موافقم منم عین کیمیام حتی شایدم بدتر ولی نمیخوام توبه کنم
دوس دارم این حسو.! قشنگه ! اوایل فک میکردم خیلی بچه م ولی الان به سختی دارم خودمو درک میکنم ! من دوس ندارم مثل کیمیا نا خود آگاه از خودم متنفر بشم چون مطمئنم کیمیا ناخواسته از خودش بدش میاد ! اطلاعی هم ندارم که چطوری توبه کردی ولی من به هیچ وجه ، حتی اگه خدا هم مجبورم کنه نمی خوام توبه کنم!!
من نمیدونم.تصمیم با خودته.
وای ازدست تومن عاشق یکی دیگه شم عمرا
اره چرا که نه.خخخخخخخ
سعیییییییییییدبدون تومن چیکارکنم
عاشق یکی دیگه شی.خخخخ
ولی من نمیتونم باورکن فراموش سعیدغیرممکنه عشق من به اونوهیچ کس حدشونمیدونه
منم همینطور بودم.به خدا توکل کن همین و بس.
عالللیییییی نقش سعیدباحال بودیعنی تصورکن این یه فیلم بودجالب میشدنه راستی دارم دیوونه میشم تمام فکروذکرم شده سعیدواقعادارم دیوونه میشم خیلی روم تاثییرگذاشته اون فقط یه پاسورتیم ملی چقدرتاثییررویه آدم این چندوقته یه فکرایی به ذهنم میزنه که ازخودم متنفردارم میشم
خیلی جدی میگم.در مورد بنم من اینجوری بودم تا توبه کردم و فراموشش کردم و فقط به عنوان یه بازیگر نارنیا میشناسمش