پری دریایی

پری دریایی

برای تازه شدن دیر نیست.
پری دریایی

پری دریایی

برای تازه شدن دیر نیست.

خداوندا......

اى که از بندگانت بسیار زود راضى می شوى ببخش آن عبدی را که جز دعا و تضرع بدرگاهت مالک چیزى نیست .

آری، تو بر همه کس مقدری و هر چه بخواهى می کنى .

 اى که نامت دواى دردمندان و یادت شفاى بیماران است و طاعتت بى‏ نیازى از هر چه در جهان ، ترحم کن به کسى که سرمایه ‏اش امید به توست و خشاب سلاحش را با اشک پُر کرده است. 

آدم خلیفه ی تنهای خدا روی زمین است؛ امپراتوری که گاهی باید برگردد به آخرین سلاحش و سلاح او گریه است ...

وقتی که قلب‌ هایمان‌ کوچک‌ تر از غصه‌ هایمان‌ میشود، وقتی نمی توانیم‌ اشک هایمان ‌را پشت‌ پلک‌ هایمان‌ مخفی کنیم و بغض هایمان ‌پشت‌ سر هم‌ می شکند 

وقتی احساس‌ میکنیم گرفتاری ها بیش از سهم‌ مان‌ است و رنج‌ها بیشتر از صبرمان، وقتی امیدها ته‌ میکشند، آرزو ها کور سو می زنند و انتظارها به‌ سر نمی رسند.

 وقتی طاقتمان طاق می شود و تحمل مان هیچ و تباه. در همین لحظه آواز نیاز سر می دهیم و غریو دادخواست می کشیم.

 آری به  تو احتیاج‌ داریم و مطمئنیم‌ که‌ تو، فقط‌ تویی که‌ استمداد می کنی. کمکمان کن و دست یاری خود را از ما دریغ مدار.آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را صدا می کنیم 

و تو را می خوانیم آن‌ وقت‌ است‌ که‌ تو را آه‌ می کشیم تو را گریه ‌می کنیم و تو را نفس می کشیم . 

وقتی تو جواب ‌می دهی، دانه ‌دانه‌ اشکهایمان ‌را پاک‌ می کنی و یکی یکی غصه‌ ها را از دلمان ‌برمی داری، گره‌ تک‌ تک‌ بغض‌ هایمان‌ را باز میکنی 

و دل شکسته‌ مان‌ را بند میزنی، سنگینی ها را برمی داری و جایش‌ سبکی می گذاری و راحتی؛ 

بیشتر از تلاشمان‌ خوشبختی می دهی و بیشتر ازحجم لب‌ هایمان، لبخند، خواب‌هایمان‌ را تعبیر میکنی، و دعاهایمان‌ را مستجاب.

آرزوهایمان‌ را برآورده می سازی ؛ قهرها را آشتی می دهی و سخت‌ ها را آسان

. تلخ‌ها را شیرین می کنی و دردها را درمان. ناامیدی ها، همه امید می شوند و سیاهی‌ ها سفید سفید .


#فاضل نظری

نظرات 7 + ارسال نظر
melika پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 13:38

خخخخخخ
حالا نمیدونی که ، وقتی رسیدیم سر خیابون رستورانش آهنگ ضربان قلب من تند میزنه اومد !
مامانمم گفت ملیکا این آهنگه چه به موقع اومد

خخخخ.مامانت چه خوب گفته.جات خالی من دارم اهنگ با من سوت بزن رو گوش میدم.خخخخ

melika پنج‌شنبه 27 اسفند 1394 ساعت 12:04

نه متاسفانه
بابام نذاشت برم تو ! گفت میری از خودت بیخود میشی

خخخخخخخخخ.راست گفه دیگه.

melika چهارشنبه 26 اسفند 1394 ساعت 13:52

یکشنبه رفتیم رستوران محمدو دیدیم

واقعا؟خودشم دیدین؟

melika سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 16:47

ساعت چند رسیدین ؟!

40-35;;11

کیمیا سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 16:03 http://girlishly.blogfa.com

زهرا تورو خدا سریع جوابمو بده چون حالم بده زهرا از مهسا اکبریان چه خبرتو مشهد دیدیش

yes.حال اونم خوب بود.

melika سه‌شنبه 25 اسفند 1394 ساعت 14:13

اومدی زهرا ؟!؟!

اره اومدم.

melika یکشنبه 23 اسفند 1394 ساعت 14:36

زهرا میدونم نیستی ولی یه مشکلی برام پیش اومده که واقعا بهت احتیاج دارم ...

چی شده؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد